هنوز در سفرم (سهراب سپهری)

شروع موضوع توسط نویسنده ‏26/1/16 در انجمن شعر و ترانه

  1. نویسنده

    نویسنده Member

    تاریخ عضویت:
    ‏20/1/16
    ارسال ها:
    237
    تشکر شده:
    0
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]

    سهراب سپهری

    برای این‌که بتوان یک اثر هنری آفرید باید روحی لطیف داشت. این که می‌گویم "هنری" یعنی هنر به معنای عام. پس فرقی نمی‌کند که اثر مذکور شعر باشد یا رمان؛ تابلوی نقاشی باشد یا تصویری جای گرفته در قاب دوربین. و البته فرقی نمی‌کند که آن اثر هنری در میان جامعه جایگاه رفیعی بیابد یا در کنج خانه خاک بخورد و مهجور بماند. اساساً لازمه‌ی زایش یک اثر هنری این است که انسان با نگاهی متفاوت به دنیا و پدیده‌های موجود در آن بنگرد. و این نگاه به دست نمی‌آید مگر آن‌که آن روح لطیف و احساس پاک در نهاد انسان وجود داشته باشد.

    این مقدمه‌ای بود برای معرفی اثری که اگر چه چند سالی است به بازار نشر آمده است اما خواندن آن همیشه لذت بخش و شیرین است.

    "هنوز در سفرم" عنوان اثری است شامل شعرها و یادداشت‌های منتشر نشده‌ی "سهراب سپهری" که به کوشش "پریدخت سپهری" (خواهر سهراب) چاپ و منتشر شده است. کتاب با زندگی‌نامه‌ی سهراب سپهری به قلم خودش آغاز می‌شود که می‌تواند شناختی دقیق و بی‌واسطه از این هنرمند معاصر در اختیار خواننده قرار دهد.

    او از بالا رفتن از درخت‎‌های خانه و پایین پریدن از پشت‌بام سخن می‌گوید. می‌گوید که چطور موتورسیکلت عموی بزرگش را دزدیده است. که دزدی میوه را خیلی زود یاد گرفت و این‌که بالا رفتن از دیوار باغ مردم و دزدیدن میوه چه کیفی داشت



    در آغاز این بخش می‎‌خوانیم:

    "من کاشی‌ام. اما در قم متولد شده‌ام. شناسنامه‌ام درست نیست. مادرم می‌داند که من روز چهاردهم مهر (6 اکتبر) به‌دنیا آمده‌ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می‌شنیده است. در قم زیاد نمانده‌ایم. به گلپایگان و خوانسار رفته‌ایم. بعد به سرزمین پدری. من کودکی رنگینی داشته‌ام.."

    در ادامه‌ی کتاب می‌توان چند یادداشت، به همراه خاطرات سفر سهراب سپهری به ژاپن را خواند. و همچنین یک خاطره‌ی و هشت نامه‌ی منتشر نشده. در بخش‌های بعدی نیز این عناوین به چشم می‌خورد: "غزلیات"، "شعرها"، یادداشت‌ها" و سال‌شمار زندگی سهراب".

    مهمترین ویژگی این اثر این است که می‌توان بدون واسطه با سهراب سپهری آشنا شد و از دریچه‌ی چشم او به جهان نگریست. چه این که در این اثر ما با خاطراتی که دیگران از سهراب بیان کنند رو‌به‌رو نیستیم بلکه این خود سهراب است که زبان می‌گشاید و از کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش سخن می‌گوید. او از بالا رفتن از درخت‎‌های خانه و پایین پریدن از پشت‌بام سخن می‌گوید. می‌گوید که چطور موتورسیکلت عموی بزرگش را دزدیده است. که دزدی میوه را خیلی زود یاد گرفت و این‌که بالا رفتن از دیوار باغ مردم و دزدیدن میوه چه کیفی داشت..

    ویژگی دیگر این کتاب این است که توسط شخصی تدوین شده است که سهراب را به خوبی می‌شناخته و با روح لطیف و احساس فوق‌العاده‌ی او آشنا بوده است.
     

این صفحه را به اشتراک بگذارید